با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
درباره ما
به فان کلوب منو تو خوش آمدید
امیدوارم همیشه لحظاتی سرشار از عشق
در کنار هم داشته باشیم
با پیشنهادات و انتقادات سازنده خود ما را در پیشرفت بهتر یاری کنید
با تشکر
گاهی اوقات مهم ترین مانع دستیابی ما به خواسته هایمان دقیقا جلوی چشمانمان است اما به آن بی توجهیم. شاید هم چون همیشه جلوی چشممان است نمی بینیمش. اگر از زاویه جدید نگاه کنیم به قول معروف یک شبه می توانیم ره صد ساله برویم.
1. غرور مانع یادگیری
غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید "پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است" اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم. اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.
شاید شما هم در زندگی شرایطی را تجربه کرده اید که خود کم بینی و احترام به نفس پایین، مشکلات ناخواسته ای را برایتان بوجود آورده است. عزت نفس و داشتن احساس خوب نسبت به خود، از جمله مواردی اند که بسیاری افراد در زندگی خود در آرزوی رسیدن به آن هستند.
اگر احساس می کنید دارای عزت نفس پایین هستید و این موضوع روی تمام جوانب زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است؛ اگر فکر می کنید ارتباطات، کار و یا حتی سلامتی شما تحت الشعاع این عزت نفس پایین قرار گرفته است؛ حتی اگر این احساس خود کم بینی از دوران کودکی در شما شکل گرفته و همواره همراه شما بوده است؛ با بکارگیری چهار قدم موثری که در ادامه مطلب آورده می شود می توانید عزت نفس را در خود تقویت نموده و به تدریج احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.
شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که ارادهٔ شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره؟ افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. به جای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.
● آینده را تصاویر ذهنی انسان می سازد
وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟ آیا می دانید این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ فکر شما امواجی تولید می کند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما می شود و او با شما تماس می گیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق می کند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر می گیرید و به آن فکر می کنید امکان وقوع آن را به طرز چشمگیری قطعی می کنید.
● تصاویر ذهنی شما، به سوی شما باز می گردند.
زندگی مانند آینه ای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس می کند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین می بینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینه جو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.
● همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید
امیدوار باشید (امید، همان ایمان است) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامی که از رویدادی ناامید می شوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند می بندید، در حالی که وقتی به آینده امیدوارید و دعا می کنید، رحمت خداوند را به سوی خود می کشید.
اگر می خواهید در این آینه کروی، آنچه به سویتان می آید زیبا و شادی بخش باشد، همان طور بیندیشید.
اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.
ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است.
و امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.
دربارهٔ آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالب های فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید. شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کرده اید که معروف به منفی بافی هستند؟ آیا هرگز دقت کرده اید که همین افراد تا چه میزان (نسبت به دیگران) بیشتر دچار بدشانسی و بد بیاری می شوند؟ فکر می کنید علت چیست؟
مسلماً علت این امر، منفی بافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند می گفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز می گردد که شما با کلام خود می توانید روند حوادث را به میل خودتان تغییر دهید.
در این مقاله به نقش "فعالیتهای اجتماعی" در حفظ سلامت، از جمله سلامت مغز میپردازیم. چراکه انسان از لحاظ جسمی به گونه ای آفریده شده که نیازمند و ناگزیر به در گیر بودن و مشغول بودن است. در واقع انسان زمانی یک زندگی سالم و طولانی خواهد داشت که در حال فعالیت باشد. هر عضوی که به کار گرفته نشود، از بین خواهد رفت. این در حالی است که انسان امروز ارزشی بیش از اندازه برای "راحتی و آسایش" قائل شده که بخش زیادی از مشکلات و بیماریها ناشی از همین راحت طلبی است. راحتی بیش از اندازه و بیتحرکی نه تنها کسالت بار است، بلکه به بیتحرکی مغز هم میانجامد. بد نیست بدانید که جرج برنارد شاو در سن ۷۰ سالگی جایزه نوبل را برد. بنجامین فرانکلین تعدادی از بهترین آثار خود را در ۸۴ سالگی نوشت و پیکاسو در دهه ۸۰ زندگی قلم بر بوم گذاشت. پس برای آنکه بتوانید در اوج توانایی و در بهترین شرایط جسمی و روانی بسر برید، باید در میدان کار و عمل باشید.
دکتر وین والتر دایر (Wayne Walter Dyer) در ۱۰ می ۱۹۴۰ در شهر دیترویت از توابع ایالت میشیگان در ایالات متحده امریکا در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد.
او یک نویسنده و سخنران است. یک عنوان از کتاب های او بنام "قلمرو اشتباهات شما" در سال ۱۹۷۶ در حدود ۳۰ میلیون نسخه فروخت و جزء یکی از بالاترین رکوردار فروش کتابها در تاریخ شد. دایر در سال ۱۹۸۷ به عنوان بهترین سخنران ایالات متحده شناخته شد.
دایر هم اکنون در مائوی، هاوایی زندگی میکند. در اینجا گزیده هایی از افکار، تحلیل ها و پندهای آموزنده اش را نسبت به آنچه که ما آنرا زندگی می نامیم، مرور می کنیم.
دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..."
دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد،
به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایت انجام دهم؟..."
دنیا هم بتو خواهد گفت: خدمتی برایتان انجام دهم؟ چه ؟ ..."
هر كس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به كسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خواهد دید،
چرا كه هركس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
یکی از روش هایی که بسیار سریع می توانید از اشعه های درخشان شادی بخش در زندگیتان بهره مند شوید، این است که به طور مستقیم با رفتارهای منفی خود که باعث تیره و تار شدن زندگیتان می شوند، برخورد کنید. در این مقاله شما را با عواملی که شادی را از زندگی شما می ربایند و مانند پونزی بر روی دیوار زندگیتان چسبیده اند، آشنا می کنیم.
حسادت
بهتر است در زندگی بیاموزید که برای موفقیت های دیگران جشن بگیرید. اگر دوست تان در کاری پیروز می شود، همانگونه که برای خود خوشحال می شوید، برای او نیز ابراز شادی کرده و جشن بگیرید اگر دشمنتان پیروز شد، این موضوع را به خاطر بیاورید که حسادت تنها خودتان را نابود می کند و شما را به هیچ جا نمی رساند بلکه قدرت او را نسبت به شما افزایش خواهد داد.
عقده های درونی
بهتر است بدانید عقده های درونی هیچ دردی را درمان نمی کند، جز آنکه شما را گرفتارتر خواهد ساخت. این شما هستید که مسوول زندگی خود هستید و باید برای زندگیتان تصمیم گیریکنید. همه افرد بشر در زندگی خود با موانع بسیاری مواجه می شوند و تنها افراد موفق قادرند با به کارگیری توانایی های خود بر این گونه مشکلات غلبه کنند و هیچ کس قادر نیست با تکیه بر عقده های درونی اش به پیروزی دست یابد.
نداشتن مسوولیت
ممکن است ما قادر نباشیم جلوی اتفاقات ناگوار را در زندگیمان بگیریم ولی مطمئنا می توانیم بر روی عکس العمل های خود در مقابل حوادث بد کنترل داشته باشیم. سعی کنید در زندگی فرا بگیرید به جای شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت، وظایفتان را به نحو احسن انجام داده و از شکست هایتان درس بگیرید تا هرچه سریع تر به شکوفایی و تکامل دست یابید.
كمتر انساني را پيدا ميكنيد كه به خوابها و روياهايي كه ميبيند اهميت ندهد، اما اكثر ما نميدانيم اين خوابها چه معنايي دارند اما متخصصان ميگويند، دقت كردن بيشتر به روياهاي شبانه ميتواند به بالا رفتن كيفيت زندگي انسان كمك كند. دكتر گائل دلاني، پروفسور روانپزشكي ميگويد: «هرشب، وقتي رويايي ببينيد اين ناخودآگاهتان است كه نسبت به زندگي شما و اتفاقاتي كه براي شما افتاده واكنش نشان ميدهد... اگر به اين خوابها دقت كنيد ميتوانيد راهحل بسياري از مشكلات خودتان را در آنها پيدا كنيد.» در اين مطلب شما نكتههاي بسيار مهمي در مورد تعبير روياها و چگونگي استفاده از تعبيرآنها در زندگي واقعي را پيدا مي كنيد.
وقتي فلج شدن به نفع شماست
طي 90 دقيقه اول خواب، شما از خواب سبك به مرحله خواب عميق وارد ميشويد. سپس وارد مرحله REM ميشويد كه در آن ضربان قلب و تنفس شما نامنظم شده، حركات چشمها سريع ميشود و سرعت فعاليت مغز بالا ميرود و در اين مرحله حدود 80درصد روياها شكل ميگيرد. در همين مرحله هم هست كه روياها واضح و شفاف هستند. بهطور معمول شما طي خواب شبانهتان 3 تا 5 بار وارد اين مرحله ميشويد اما جالبترين نكته در اين ميان اين است كه طي اين مرحله تقريبا تمام اعضاي ديگر بدن شما فلج ميشوند، اما چرا؟ دكتر ويليام كولر، فوق تخصص خواب و مدير مركز خواب اسپرينگ هال ميگويد: «اين فلج شدن واكنش طبيعي بدن است تا بدن در حين خواب ديدن به خوابها عمل نكند، مثلا باعث شود كه فرد در زمان خواب ديدن لگد نزند يا ندود يا مشت نزند.»
اما وقتي كه رويا ميبينيد در مغزتان چه اتفاقي ميافتد؟ متخصصان خواب در اين مورد ميگويند كه اطمينان ندارند، ولي اكثر آنها ميگويند، خواب ديدن نتيجه رويارويي خاطرات و احساس فرد است. در واقع از جهتي خواب ديدن ميتواند احساس شما را درباره تمام آنچه طي روز برايتان اتفاق افتاده تعديل كند و از جهتي ديگر هم خواب ديدن تفسيرهاي ناخودآگاه شما در مورد خود شما و جهان پيرامونتان است. دكتر كولر ميگويد: «در خلال خواب، خاطرات ذخيره ميشوند. رويا ديدن روندي است كه باعث تقويت حافظه درازمدت ميشود.» درواقع ميشود گفت كه خواب ديدن روندي است كه طي آن ناخودآگاه و مغز شما تصميم ميگيرند چه مسائلي را در ذهنتان ذخيره و كدامها را پاك كنند.
چگونه آرامش را به زندگی پر اضطراب امروزی بازگردانیم ؟
جامعه ی ما آكنده از بار اطلاعاتی سنگین است و ابزاری چون تلویزیون، رادیو، اینترنت، تبلیغات، پست الكترونیك و تلفن همراه همگی بر این سنگینی میافزایند. از سوی دیگر شكل زندگی در عصر حاضر بویژه در جوامع شهری ناگزیر توام با سر و صداها، ترافیك، شلوغیها و انبوهی از كارهای الزامآور روزمره است كه قطعا تمام این فاكتورها افزایش استرس و سلب آرامش انسانها را موجب می شود.
محققان و روانشناسان در سالهای اخیر تلاش كردهاند به شیوههای مختلف كه متداول ترین آنها انتشار اخبار، مقالات و توصیههای بهداشتی است به مردم در حفظ آرامش در میان این همهمه و آشفتگی یاری برسانند. به اعتقاد آنها دسترسی و مطالعه این منابع هرازگاهی میتواند ما را به یاد نیاز اصلی مان به آرامش بیاندازد و حتی دقایقی از این زندگی پرمشغله جدا سازد. در این رابطه "استیو موریل" كارشناس و نویسنده مقاله ای در روزنامه "دیلی مدیتیشن و دیلی لایف" روشهایی را برای كسب آرامش در زندگی عنوان كرده كه به شرح زیر آنها را ذكر می كنیم :
• حداقل روزی 15 دقیقه را در سكوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و چیزهایی كه دارید فكر كنید. سكوت عصاره آرامش است. البته با اجبار نمیتوان سكوت كرد. بلكه باید زمانی كه فرا رسید آن را بپذیرید. روزی یك ساعت در اتاقی تنها بمانید و حتی اگر لازم شد در را روی خود ببندید.
• هیچگاه جلوی گریه خود را نگیرید و گهگاهی گریه كنید این كار باعث تخلیه تنشهایتان شده و به شما آرامش میدهد.
• وقتی احساس میكنید كه سرتان پر از فكرهای جورواجور منفی است با قدم زدن آنها را پاك كنید.
• افراد آرام به خود میگویند كه برای تغییر گذشته كاری نمیتوان كرد، آنگاه از تفكر به آینده و ادامه زندگی لذت میبرند.
• آرامش را از كودكان بیاموزید. آنها در همان لحظهای هستند كه زندگی میكنند و لذت میبرند.
• اگر نمیتوانید دیگران را ببخشید بدانید كه افكار خشمگین همواره شما را با این افراد مرتبط خواهد كرد. اما شاد كردن دیگران باعث آرامش میشود.
• هر چه اكسیژن بیشتری به شما برسد آرامتر خواهید شد. بنابراین خوب است كه در محل كار یا خانه خود گیاهانی را نگهداری كنید.
• سعی كنید از چیزی كه هستید راضی باشید در این صورت احساس آرامش بیشتری میكنید.
• با حركات آرام و صحبت كردن شمرده احساس آرامش را به جمع منتقل كنید.
• با شوخ طبعی به آرامش خود كمك كنید.
• مهم نیست كه با شما مودبانه برخورد شود یا نه بلكه برخورد محترمانه شما باعث ایجاد آرامش و احساس خوبی در شما خواهد شد.
• سرعت حركت شما با احساستان رابطه مستقیمی دارد. آرام راه بروید و حركات بدن خود را آرام كنید. طولی نمیكشد كه آرام خواهید شد.
• گاهی میتوانید برای رسیدن به آرامش دراز بكشید، عضلات خود را شل كنید و به هیچ چیز فكر نكنید.
• لحظه های زیبای زندگیتان را بنویسید و از آنها عكس و فیلم بگیرید. سپس بیشتر وقت آنها را به یاد آورید و درباره شان فكر كنید و لذت ببرید.
• آهسته غذا خوردن و جویدن باعث تجدید توان فكری و احساس آرامش خواهد شد.
• هرچند وقت یكبار ساعت خود را باز كنید تا خود را از فشار زمان نجات دهید. همچنین درآوردن كفشها به كاهش فشار عصبی كمك میكند.
• برای تاثیر بیشتر و رسیدن به آرامش در خود متمركز شوید و آرام نفس بكشید.
• تمرین كنید كه آرامتر از حد معمول صحبت كنید. اینكار به خودی خود ضربان قلب و تنفس را آرام میكند.
• احساسات و مشكلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس كنید.
• یكی از مهم ترین مهارتها در آرام بودن، فكر نكردن به مسایل كوچك است. دومین مهارت، كوچك شمردن تمام مسایل است.
• شاد كردن دیگران، موجب آرامش میشود. نمیدانید چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به یك كارتن خواب هدیه بدهید. قدردانی كنید. دیگران را برای لطف كردن به خود تحت فشار قرار ندهید، لطف كه وظیفه نیست.
• اگر میدانستید كه: "سیگار كشیدن + ورزش نكردن = استرس، اضطراب و حذف آرامش"، هرگز سیگار نمیكشیدید و ورزش كردن را به تعویق نمیانداختید.
• راحتی یكی از عناصر مهم آرامش است. دمای مناسب، صندلی، لباس و كفش راحت این امكان را برای شما فراهم میكند. پوشیدن لباس های گشاد و راحت باعث ایجاد راحتی و احساس آرامش میشود.
• اگر به عقاید مذهبی و معنوی پایبند باشید، به یكی از با افتخارترین روشهای رسیدن به آرامش خاطر رسیدهاید. اگر از خدا دور افتادهاید، اكنون وقت آشتی است. داشتن یك تكیه گاه معنوی در حد تعادل موجب آرامش میشود.
در ترافيكگير كردهايد و احتمالا دير به يك قرار مهم ميرسيد. آنقدر اعصابتان خرد شده است كه فكر ميكنيد همه ماشينهايي كه در خطهاي ديگر هستند در حال حركت هستند و فقط شما در صفي از خودروهاگير افتادهايد كه اصلا و ابدا جلو نميروند. در يك تصميم ناگهاني با هزار مكافات صفتان را عوض ميكنيد اما دو ماشين كه جلوتر ميرويد باز هم ترافيك قفل ميشود. شانس بدتان را لعنت ميكنيد و هر چه از دهنتان در ميآيد ميگوييد. در اين لحظه باز هم فكر ميكنيد همه صفهاي خودروها در ترافيك در حال حركت هستند و شما باز در صف ماشينهايي كه حركت نميكنند گير افتادهايد. در همين لحظه است كه شما بهشخصه يكي از قوانين مورفي را كشف كردهايد! باور كنيد در قوانين مورفي همه چيز براساس بدشانسي و بدبياري است!
مورفي در آشپزخانه
پرونده اين شماره درباره قوانين مورفي است. اگر از قبل با اين قانون آشنا باشيد، يا بعد از خواندن اين پرونده، ممكن است فكر كنيد اين موضوع بيشتر به يك طنز شبيه است تا يك مطلب علمي روان شناسي. شايد هم درست فكر كنيد. به هرحال قوانين مورفي آن قدر كه مشهورند، از سوي صاحبنظران علوم مديريت و روان شناسي جدي گرفته نميشوند. ولي تئوريهاي اين چنيني، مثل قانون پاركينسون كه البته اين يكي كمي جديتر از قانون مورفي است و در شمارههاي آينده دربارهاش مطالبي خواهيم داشت، گاهي در مديريت و مخصوصا مديريت زمان به كار ميآيند.
صابون قوانين مورفي به تن همه ما خورده است. هميشه اتفاقهايي ناخواسته كه تا قبل از آن هيچ كس فكرش را هم نكرده بود، بروز ميكند و باعث اخلال در برنامهها ميشود. يك مثال ساده كه براي همه اتفاق افتاده: هر روز غذا ميخوريد و ذرهاي به روي لباستان نميريزد اما روز اولي كه لباس تميزتان را پوشيدهايد، سس غذا روي لباستان ميريزد! قانون مورفي در حالت كلي ميگويد: «اگر قرار باشد چيزي خراب شود، ميشود.» و نتيجهاي كه بايد در مديريت از آن گرفت اين است: «برنامهريزي بايد داراي آنچنان ضريب اطمينان و امنيت كاري بالا باشد و تمام شرايط غيرمحتمل درنظر گرفته شود كه زور قانون مورفي به آن نرسد.»
به اين جملهها دقت كنيد:
- هيچ كاري به آن سادگي كه بهنظر ميآيد نيست.
- تمام كارها بيشتر از آن چيزي كه شما فكر ميكنيد وقت ميگيرند.
- هر راه حلي كه براي مشكلات ارائه ميشود، خودش مشكلات جديدي بهوجود ميآورد.
خب. لازم به توضيح نيست كه اين قوانين چطور ميتوانند به برنامهريزي و مديريت كمك كنند. بازهم فراموش نكنيد همه ما در زندگيمان به قواعد مديريت نيازمنديم. چه كسي ميتواند ادعا كند كه مديريت يك خانه از مديريت يك وزارتخانه كم اهميتتر است؟! پس به همه خانمهاي خانهدار هم توصيه ميكنيم پرونده اين شماره را بخوانند.